محله آخونی .... آخینی محله پدری و ریشه های زندگی ام
| ||
|
( زنى كه در هر کاری بسم الله الرحمن الرحيم می گفت )
در تحفةالاخوان حكايت شده است : مردى منافق زن مؤمنى داشت كه در تمام امور خود به اسم باریتعالى مدد می جست و در هر كار «بسم الله الرحمن الرحيم» می گفت . شوهرش از توسل و اعتقاد او به بسم الله بسيار خشمناک می شد و از منع او چاره نداشت
تا آنكه روزى كيسه كوچكى از زر را به آن زن داد و گفت او را نگاه بدارد !
زن كيسه را گرفت و آن را در پارچه اى پيچيد و آن را با گفتن «بسم الله الرحمن الرحيم» در مكانى پنهان نمود .
فرداى آن روز شوهرش كيسه را سرقت نمود و به دريا انداخت تا آنكه او را بى اعتقاد و
شرمنده كند . پس از انداختن كيسه در دريا به دكان خود نشست . در بين روز صيادى دو ماهى بزرگ
آورد که بفروشد . مرد منافق آن دو ماهى را خريد و به منزل خود فرستاد كه زنش غذايى
از براى شب او طبخ كند .
چون زن شكم يكى از آن ماهيان را پاره نمود كيسه را درميان شكم ماهی ديد !
بسم الله گفت و آن را برداشت و در مكان اوّل گذاشت . چون شب شد و شوهرش به منزل آمد
زن ماهيان بريان را نزد او حاضر ساخته، تناول نمودند .آنگاه مرد گفت: كيسه زر را كه نزدت
به امانت گذاشتم بياور . آن زن برخاسته «بسم الله ا لرحمن الرحيم» گفت و کیسه را در
پيش شوهرش گذاشت . مرد از مشاهده کیسه بسيار تعجب نموده و از این کار شگفت انگیز سجده الهى را به جاى آورد و از جمله مؤمنان گرديد . موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعاتمقالات و نوشته های ادبی برچسبها: href="<-TagLink->">
گویند روزی دزدی در راهی ، بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز همراه آن پیوست بود . آن شخص صاحب بسته را جسته و آنرا به صاحبش برگرداند . او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی ؟ گفت :
صاحب آن مال عقیده داشته که این دعا مال او را حفظ می کند که دعا را به دستمال بسته بود. من دزد مال او هستم ، نه دزد دین او ، اگر آن را پس نمی دادم و درعقیده صاحب آن مال خللی می یافت آن وقت من دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است . «کشف الاسرار»
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعاتمقالات و نوشته های ادبی برچسبها: href="<-TagLink->"> |
|
[ طراحی : ایراناسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |