محله آخونی .... آخینی محله پدری و ریشه های زندگی ام
| ||
| خادم هیئت امام حسین (ع) به آقایش پیوست مرحوم آقای بیوک خوش آوند نظامیه مجلس ترحیم روز دوشنبه بعد از افطار از ساعت 10/30 تا 12/30 مسجد آیه اله طالقانی چهارراه آخونی موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعات برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 20 / 3 / 1392برچسب:آخونی,محله آخونی, ] [ 18:57 ] [ غ . آ ]
آقای اکبر شادباف - دهه 70 - اصفهان - میدان نقش جهان
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعات برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 1 / 3 / 1392برچسب:محله آخونی,آخونی, ] [ 10:44 ] [ غ . آ ]
ای آبِ فـــــرات از كُـــــجـــــا مــی آيی؟
نــاصــاف، ولــي چـه بـا صـفــا می آيی !
خود را نرساندی به لبِ خشكِ «حسين»(ع)
ديــگــر بــه چـه رو بـه «كربلا» می آيی ؟
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعات برچسبها: href="<-TagLink->"> کاظم آقا ابراهیمی آژیری - آقا محمد ابراهیمی ( خرداد 93 - جلوی خواربار فروشی کاشف )
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 6 / 3 / 1392برچسب:محله آخونی,ریش سفیدان آخونی, ] [ 16:42 ] [ غ . آ ]
دلم تنگ است .....
برای خانه پدری ،
برای گلدانهای شمعدانی کنار حوض ، برای بوی زعفران شله زردهای نذری ،
برای پدر پیر.... که پشت درخت توت خانه ، یواشکی سیگار میکشید . برای قرمزی و شیرینی یک قاچ هندوانه ، و خواب روی پشت بام در یک شب پر ستاره ، برای پریدن از روی جوب ، ایستادن در صف نانوایی ، برای خوردن یک استکان کمر باریک چایی ، و قند پهلویش ، برای پنیر و گردویش ، برای بوی نمناک خاک کوچه پس کوچه ، برای هیاهوی بچهها پشت دیوار هر خانه ، و ......
خانه پدری یک بهانه بود .... دلم برای کودکیهایم ، دلم برای نیمه ی گم شده ام ، دلم برای خودم تنگ شده است .. خودم ....
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعات برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 9 / 3 / 1392برچسب:خانه پدری, ] [ 12:37 ] [ غ . آ ]
نه قدر چشمه لرین وارسا ، آلا گوز لی لرین
شهر تبریز است و کوی دلبران
ســـاربانا بار بگشـا زاشتــران
شهر تبریز است و مشکین مرز و بوم
مهد شمس و کعبه ملای روم
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس افتخارآفرینان برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 11 / 3 / 1392برچسب:تبریز,وقارلی تبریز, ] [ 10:35 ] [ غ . آ ]
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعات برچسبها: href="<-TagLink->"> آقایان : بهمن شیرین زاده - حاج محمد عمرانی زاده - کاظم بوذری
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 2 / 3 / 1392برچسب:محله آخونی,آخونی, ] [ 22:41 ] [ غ . آ ]
حاج عبدل آقا ، فرزند مرحوم حاج حسین آقا و از هم محله ای های با ادب و با معرفت پدرزن محترم آقایان : قنبر پوراکبریان نیاز - یعقوب حاج اسدپور رزمی
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاریش سفیدان محله برچسبها: href="<-TagLink->"> آقای احد فتحی- مدیر مسئول محترم سایت علی اصغر ع شهر مقدس قم - سر مزار مرحوم آقا سیدجواد ذاکر ( مداح اهل بیت علیهم السلام )
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> پدر محترم آقایان صادق و یونس علیپور
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاریش سفیدان محله برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 8 / 3 / 1392برچسب:محله آخونی,ریش سفیدان آخونی, ] [ 22:37 ] [ غ . آ ]
مرحوم کربلا جبار آقا ستاریان ( پدر مرحوم مش محمود آقا - پدر بزرگ محمدباقر-ستار-جبار)
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاریش سفیدان محله برچسبها: href="<-TagLink->"> موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> آقا محمد عمرانی زاده - فرزند ارشد مرحوم مش فرخ عمی
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> زحمت ارسال عکسها : خانم رسولی - نوه محترم آقای نصیب پور
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> جناب آقای جلال بی مثل شعربافی ( پدر رشید آقایان علی و مهدی بی مثل شعربافی ) راننده شجاع تانگ ارتش جمهوری اسلامی ایران ، که در اثر انفجار مین ضد تانگ ، تانگ ایشان آسیب دیده و به افتخار درجه رشادت و جانبازی نائل آمده بودند ( حفظهم الله تعالی ) موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس افتخارآفرینان برچسبها: href="<-TagLink->"> آقایان : حاج علی مهدی پور و پسر محترمش - مرحوم مش جعفرآقا حقیقیان ( مداح بابصیرت اهل بیت علیهم السلام ) و حاج احدآقا شجری اقدم
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس افتخارآفرینانریش سفیدان محله برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 7 / 3 / 1392برچسب:محله آخونی,اهالی آخونی, ] [ 11:20 ] [ غ . آ ]
آقا صابر ، فرزند برومند آقا فرج محمدی و پسرخواهر مرحوم آقاعلیرضا رضایی کسبه کار بلد و با انصاف محله ، اول آخونی بطرف شهرک امام موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> نجار با سابقه محله موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> موضوعاتمرتبط: عکس مطالب و موضوعات برچسبها: href="<-TagLink->"> حکم کمربند قهوه ای آقا پیمان فتحی - فرزند برومند علی آقا موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس های ورزشیعکس افتخارآفرینان برچسبها: href="<-TagLink->"> پدر محترم آقا پیمان و احمدآقا و احد آقا فتحی موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاریش سفیدان محله برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 10 / 3 / 1392برچسب:محله آخونی,ریش سفیدان آخونی, ] [ 16:37 ] [ غ . آ ]
هم محله ای ساکن سردرود - ( فرزند مرحوم آقا میرزامحمد ) موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->">
( زنى كه در هر کاری بسم الله الرحمن الرحيم می گفت )
در تحفةالاخوان حكايت شده است : مردى منافق زن مؤمنى داشت كه در تمام امور خود به اسم باریتعالى مدد می جست و در هر كار «بسم الله الرحمن الرحيم» می گفت . شوهرش از توسل و اعتقاد او به بسم الله بسيار خشمناک می شد و از منع او چاره نداشت
تا آنكه روزى كيسه كوچكى از زر را به آن زن داد و گفت او را نگاه بدارد !
زن كيسه را گرفت و آن را در پارچه اى پيچيد و آن را با گفتن «بسم الله الرحمن الرحيم» در مكانى پنهان نمود .
فرداى آن روز شوهرش كيسه را سرقت نمود و به دريا انداخت تا آنكه او را بى اعتقاد و
شرمنده كند . پس از انداختن كيسه در دريا به دكان خود نشست . در بين روز صيادى دو ماهى بزرگ
آورد که بفروشد . مرد منافق آن دو ماهى را خريد و به منزل خود فرستاد كه زنش غذايى
از براى شب او طبخ كند .
چون زن شكم يكى از آن ماهيان را پاره نمود كيسه را درميان شكم ماهی ديد !
بسم الله گفت و آن را برداشت و در مكان اوّل گذاشت . چون شب شد و شوهرش به منزل آمد
زن ماهيان بريان را نزد او حاضر ساخته، تناول نمودند .آنگاه مرد گفت: كيسه زر را كه نزدت
به امانت گذاشتم بياور . آن زن برخاسته «بسم الله ا لرحمن الرحيم» گفت و کیسه را در
پيش شوهرش گذاشت . مرد از مشاهده کیسه بسيار تعجب نموده و از این کار شگفت انگیز سجده الهى را به جاى آورد و از جمله مؤمنان گرديد . موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعاتمقالات و نوشته های ادبی برچسبها: href="<-TagLink->">
گویند روزی دزدی در راهی ، بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز همراه آن پیوست بود . آن شخص صاحب بسته را جسته و آنرا به صاحبش برگرداند . او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی ؟ گفت :
صاحب آن مال عقیده داشته که این دعا مال او را حفظ می کند که دعا را به دستمال بسته بود. من دزد مال او هستم ، نه دزد دین او ، اگر آن را پس نمی دادم و درعقیده صاحب آن مال خللی می یافت آن وقت من دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است . «کشف الاسرار»
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعاتمقالات و نوشته های ادبی برچسبها: href="<-TagLink->"> موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->">
|
|
[ طراحی : ایراناسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |