محله آخونی .... آخینی
محله پدری و ریشه های زندگی ام 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
 

 
 
کرسی و نحوه استفاده آن در شهر و روستاها
 

کرسی گرم زمستان همواره آماده پذیرایی از اهل خانواده بود .لحاف کرسی  بر روی کرسی گسترده

شده بود و بر روی ان مجمعه ای مسی گذاشته بودند .کرسی دارای چهار طرف برای نشستن بود

که هر طرف ان مختص کسی بود و هیچ فردی به خود اجازه نمیداد به حریم دیگری تجاوز نماید .

قسمت شمال اتاق که در اصل بالای اتاق محسوب میشد بالا کرسی بود و مخصوص پدر خانواده ،

یکی از طرفین چپ و راست نیز مخصوص مادر بود ،فرزند ارشد در طرف مقابل مادر جلوس می کرد

و جای کودکان در قسمت پایین کرسی یا همان چاله کرسی بود .

هوا هنوز تاریک نشده جمع خانواده تکمیل می گردید و همه اهل خانواده در کنار هم به استراحت

میپرداختند .

جمع خانواده بسیار گرم و صمیمی با هم به درد دل می پرداختند و در جریان کم و کیف احوالات

یکدیگر قرار می گرفتند .

دم دمای صبح که هوا کمی سردتر میشد آتش کرسی به تجدید کردن احتیاج داشت و چون در آن

زمانه ها تمامی زحمات خانه بر روی دوش مادران بود مادر خانواده منقل کرسی را به بیرون برده

و آتش آن را مهیا می کرد و به زیر کرسی برمی گرداند تا اهل خانواده کرسی گرمی داشته باشند .

                                                      -----------------

اما امروزه به یمن وجود نعمت گاز اغلب منازل دارای شوفاژ و بخاری گازی می باشد که با وجود

این که گرمای قابل قبولی دارد اما آن صمیمیتی را که در کنار کرسی در بین اهل خانواده ها وجود

داشت را ندارد ،هر کس اتاقی را برای خود در اختیار گرفته و با لبتاپ و کامپیوترش در دنیای اطراف

خود سیر می کند .

برادر از حال برادر خبر ندارد ،خواهر از حال و روز برادرانش بی خبر است و کلا یک گسست در بین

اهل خانواده ها وجود دارد .اما با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی روز به روز در بین اشخاص فاصله

ایجاد می گردد امیدوارم روزی فرا برسد که کانون خانواده ها همانند زمانهای قدیم روز به روز گرمتر

گردد .

و ........ در چهار طرف این کرسی ها افراد خانواده جای میگرفتند . اگر خانواده
پرجمعیت بود در هر طرفش دو نفر می خوابیدند .و ..... واقعا صفایش یادش بخیر باد .
 
چندی است كه روشهای نوين گرمايی از بخاريهای نفتی گرفته تا برقی و انواع
بخاريهای گازی ، باعث شده که  كرسی ها بطور كل فراموش شده اند.
تحقيقات نشان میدهد كه همچنان كرسی ها جايگاه ديگری در بعضی روستاها
دارد .
کرسی ، جدای از گرمای خاصش كه به انسان آرامش می داد و رطوبت را  از
استخوانها دور می كرد، مهر و محبتی به اهل خانه و مخصوصا فامیل می داد كه
دور كرسی نشستن و روبروی هم قرار گرفتن، و به چهره هم نگريستن و با هم
به گفتگو نشستن در هيچ كجای دنيا نتوان مشابه آنرا يافت. و چه بسا رنگ
رخساره خبر از سر ضميری می داد كه شايد اندوهی در دلش داشت و چه زيبا
برای زدودنش همه اقدام می كردند. يا با جملاتی و تعریف خاطراتی تجربه آمیز ،
آرامش را به طرف  هديه می دادند و يا دست به كار می شدند و با همدلی ،
اندوه دلی را به شادی بدل می ساختند.
 
 بسیاری از ما، نشستن و خوابیدن زیر کرسی، با آن حرارت دلچسب و بی نظیر و
خواب آورش را، تجربه کرده ایم و زمستانهایی را که همراه با بزرگترهای خانواده،
با خوردن خوراکیهای زمستانی و شنیدن حکایات پدربزرگ و مادربزرگ سپری
می شدند را از جمله خاطره انگیزترین دورانهای زندگی و کودکی و نوجوانی خود
می دانیم. بد نیست با نگاهی از چند و چون درست کردن کرسی باخبر شویم :
 

کرسی چگونه وسیله ای بود؟

 
کرسی از چهار پایه ای (میزی) از چوب به اندازه ۱x۱ متر و بیشتر و گاهی مستطیل
تشکیل شده بود که حدود سه وجب بلندی داشته، روی آن را با لحافی بزرگ در
اندازه های ۴x۴ یا ۷x۷ متر و گاهی بیشتر یا کمتر  میپوشاندند. سپس روی لحاف را
با ترمه و یا چادر شب سفید و یا لحاف مناسبی تزئین کرده و به تناسب بزرگی و
کوچکی کرسی، مجمعه ای مسی برای قرار دادن چراغ، سماور و ظروف خوراکیها
روی آن قرار میدادند. اطراف کرسی را تشک، زيرانداز و پتو گذاشته و با تكيه بر پشتی
يا بالشتی بر روی آن می نشستند .
 
تشک پای کرسی معمولا کوتاهتر اما پهن تر از تشک معمولی بود به طوری که با
قرار گرفتن در چهار طرف کرسی، لبه ها روی هم نیافتاده و ناهموار و ناراحت نباشد.
با گذاشتن کرسی ، بزرگ خانواده  در آن شب با پاکتی شیرینی وارد خانه می شد .
این کرسی ها توسط نجاران مجرب محله درست می شد .
 
 
 
و .... آتش كرسی :
 
در زیر این میز و تشکیلاتی که وصفش گفته شد، یک منقل قرار می گرفت که حرارت
مطبوع زیر کرسی را تامین می کرد و آماده کردن آن هم روشی مخصوص به خود داشت.
ابتدا داخل آنرا خاکستر الک کرده میریختند و وسط خاکسترها را گود کرده، خاکه ذغال
ریخته، آتش ذغال می گذاشتند و باد میزدند تا آتش ذغال به خاکه ذغالها برسد. سپس
به آهستگی و ملایمت روی آنرا با کفگیر خاکستر داده، خاکسترهای دور منقل را به دور
خاکه ها و آتش رو برگردانده، فشرده و صاف می کردند. سپس منقل را برای از بین رفتن
بوی ذغال مدتی در فضای آزاد باقی گذاشته و سپس زیر کرسی می گذاشتند.
 
اين منقلها در شهر رايج بود آنهم نزد خانواده هاي متوسط. هر چند ساعت یکبار یک
لایه از خاکستر روی آنرا پس زده، آتشش را تند می کردند. این روش آتش کردن مخصوص
اولین منقلی بود که زیر کرسی قرار داده می شد، از اینجا به بعد، هربار منقل را
"خاکه رو خاکه" می کردند، به این ترتیب که آتش باقیمانده ته منقل را با" کفگیر مخصوص "
برداشته، خاکه تازه در منقل ریخته، آتش را مجددا رویش میریختند و خاکستر میدادند.
 

 
یک مایه آتش دیگر، گلوله بود که از " خاکه ذغال " تهیه می شد. به این ترتیب که در
تابستان، خاکه ذغالها را در طشت آبی می ریختند، شنهای آن که ته نشین می شد،
ذغالهای روی آب مانده را جمع می کردند و با دست به شکل گلوله هایی سفت و فشرده
مانند کوفته درآورده و در آفتاب خشک می کردند.دو سه تا از این گلوله ها را در اولین آتش
در ته منقل گذاشته، رویش را خاکه و آتش می دادند و باقی مراحل به شکل مذکور اجرا
می شد.
در بعضی خانه ها چاله ای گرد و مدور به عمق ۲۵ سانتی متر نسبت به كف اتاق برای
كرسی حفر می كردند آنهم به اندازه چهارپايه كرسی ، تا كرسی از چهار پايه داخل آن
قرار گيرد و  وسط آنرا به عمق ۳۰ سانتي متر دايره وار مي كندند تا به عنوان آتشدان،
زغالهاي گُر گرفته در آن ريخته شود. دور اين چاله را با گچ و يا گِل صاف می کردند و آتشی
كه از قبل آماده می كردند در آن می ريختند. كار ساختن چاله كرسی توسط بنا انجام
می شد .
 با فرا رسيدن فصل گرما از اواسط بهار كرسی ها جمع می شد اما بعضی ها براي زدودنِ
دردِ استخوانِ پاهايشان از كار کارگری و كشاورزی ، ديرتر اقدام به برداشتن كرسی ميكردند.
چاله كرسی همواره و همیشه برجای بود  و با ميز پایه كوتاهی كه از چوب ساخته می شد
با برداشتن كرسی ،  بر روی چاله قرار مي گرفت و با گذاشتن فرش روی آن سطح اتاق 
همسطح می شد و چيزي به چشم نمی آمد.
 
 
تهيه زغال :
 
کشاورزان شاخ و برگها و تنه درختان پوسیده درختان را سوزانده، خفه نموده و ذغال
می کردند. ذغال فروشها قطعات درشت آنرا به نام " ذغال " ، نیمه درشت را به نام
" مویزه "و نرمترها را به نام "خاکه " می فروختند.معمولا دو نوع ذغال در ذغال فروشیها
موجود بود، یکی همین ذغال جنگلی که نوع مرغوب، پر مغز و با دوام بود و قیمتی گرانتر
داشت و نوعی که ذغال "باغی" نام داشت و از درختان باغهای اطراف شهر مانند درختان
میوه، بید، تبریزی و زبان گنجشک تهیه می شد و پوک و بی دوام بود و ارزانتر عرضه
می شد.
 
 
 
با گذشت زمان و ابداع وسائل جدید منقلهای برقی، بخاری برقی و بخاری نفتی و گازی
جزو لوازم اصلی خانه شد. این وسایل جای کمتری اشغال می کردند و با گرم کردن تمام
فضای خانه، زندگی را برای اهل منزل بسیار آسانتر می کرد و به این ترتیب کرسی با تمام
لذتی که داشت، کم کم برچیده شد.
لحافهای بزرگ آن به لحافهایی کوچکتر تقسیم شد و چهارپایه یا میز کرسی هم به
استفاده دیگری رسید یا فروخته شد و خلاصه آثار وجود کرسی از خانه ها رخت بربست.
امروزه، کرسی تنها به خاطره ای شیرین تبدیل شده است .
 
( یاد گرمای دلچسب زیر کرسی بعد از بازی ( قار گول لسی - گلوله برف بازی ) - بعد از اینکه
دستهایمان ازشدت سرمای برف ها مثل لبو قرمز و کرخت می شد- خیلی می چسبید ،بخیر ).
 



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ 28 / 9 / 1392برچسب:کرسی,ذغال, ] [ 23:0 ] [ غ . آ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

محله یادگارهای پدری ام ، آخونی .
آرشيو مطالب
امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 654
بازدید دیروز : 85
بازدید هفته : 739
بازدید ماه : 3220
بازدید کل : 601744
تعداد مطالب : 1637
تعداد نظرات : 496
تعداد آنلاین : 1

تاریخ روز




در اين وب سایت
در كل اينترنت